در سالهای اخیر با پیشرفت سریع تکنیکهای جدید روشهای نساجی سنتی بطور کامل
تغییر یافته است. یکی از مشخصههای قابل توجه در فراوردههای جدید، ویژگیهای خاص و
منحصر بفرد محصولات پایانی آنان است که در روشهای سنتی به چشم نمیخورند.
با توجه به تنوع وسیع تکنیکها و فراوردههای تولیدی، گاهی اوقات تا حدی مشکل است که
بگوئیم آیا تکنیک بکار رفته در تولید فراورده، بر اساس قوانین جدید میباشد یا تنها یک تغییر و
تبدیل در مراحل شناخته شده قبلی است؟ شمار مراحلی که ممکن است جدید فرض شوند، خیلی
بالاست. آمارها نشان میدهند که در سالهای گذشته هر ساله بیش از 200 امتیاز برای پیشرفت
تکنولوژی در زمینه نساجی داده شده است.
انواع منسوجات عبارتند از:
1- منسوجات حاصل از بافندگی تاری و پودی
2-منسوجات حاصل از بافندگی حلقوی
3- منسوجات بیبافت
بهر حال وقتی مصرفکنندهای پارچهای را انتخاب میکند در اولین مرحله طرح، رنگ، زیردست
و … آن را مورد بررسی قرار میدهد. بعنوان مثال، اگر انواع پارچههای لباسی، رومبلی، پردهای و
غیره با بهترین مواد اولیه و با کیفیت بسیار عالی بافته شده باشند ولی دارای طرح، رنگ و …
مناسبی نباشند از نظر مشتری پارچه مطلوبی محسوب نمیشوند. از این جهت در صنایع نساجی
طراحی بافت و ایجاد تنوع در پارچهها نقشمهم و اساسی را بازی میکند.
امروزه سیستمهای کامپیوتری نیز با وسعت چشمگیری در طراحی منسوجات به کار گرفته
میشوند تا طرحهای بسیار متنوع و پیچیده را با دقت بیشتر و در کمترین زمان برای بافت آماده
کنند.
فصل اول
کلیات
1-1- تعریف
پارچه از در هم روی دو سری نخ که نسبت بهم بصورت عمودی قرار دارند، تشکیل میشود. به
یک دسته از این نخها که در جهت طول پارچه قرار میگیرند، تار و به دسته دیگری که در جهت
عرض پارچه قرار میگیرند پود گفته میشود.
خواص پارچه به ساختمان آن وابسته است که بوسیله پارامترهایی از قبیل:
خواص الیاف، خواص و ویژگیهای نخهای تار و پود، نمره نخها در پارچه، طرح بافت و
فاکتورهای مختلف در طول بافندگی مثل جمعشدگی تعیین میگردد.
خواص نخ و در نتیجه خواص پارچه بر اساس نوع الیاف تعیین میشوند. لیف ماده اولیهای است
که نخ و پارچههایی با خواص متفاوت ارائه میدهد. حتی گاهی که از یک نوع الیاف استفاده
میشود، خواص پارچه بافته شده بر اساس خواص الیاف مثل ظرافت، طول لیف، انعطاف پذیری،
مقاومت لیف، قابلیت افزایش طول و … قابل تغییر هستند. همچنین خواص پارچه بر اساس
متغییرهای موجود در روشهای تولید نخ نیز تغییر میکند.
خواص پارچهها بطور عمده بوسیله خواص نخها از جمله ضخامت، تاب، استحکام، افزایش طول
و … تعیین میشوند. عموما ضًخامت نخ بر اساس وزن خطی نخ در سیستم تکس یا نمره متریک
بیان میشود. از سوی دیگر ساختمان نخ بوسیله مقدار تاب در متر نخ و جهت تاب قابل بررسی
است. بعنوان یک قاعده میزان تاب نخ تار با میزان تاب نخ پود متفاوت است و معمولاً تاب نخ تار را
بیشتر از تاب نخ پود در نظر میگیرند.
نحوه درهم روی نخهای تار و پود، طرح بافت را تعیین میکند. روشهای درهمروی مختلفی
وجود دارند که انواع نامحدود طرحهای بافت را ارائه میدهند. دو نوع نحوه درگیری برای نخهای
تار و پود وجود دارد که در یک حالت نخ تار از روی پود و در حالت دیگر نخ پود از روی تار عبور
میکند که از ترکیب این دو نوع نحوه درگیری میتوان انواع طرحهای بافت را ایجاد کرد.
:
از دیرباز مسئله شناسایی و شناخت دنیای پیرامون یک مسئله ذاتی و فطری برای انسان های پرسشگر بوده است و این امر را به ذهن می افکند که درباره چیستی و ماهیت دنیای گرداگرد و پیرامون خود دست به پرسشگری و تحقیق بیازاید تا از رموز و اسرار محیط خود آگاه گردد.
این مسئله یعنی شناسایی ذات عوامل ناشناس توسط انسان سابقه ای دیرین در تاریخ دارد و انسان ها از طریق شناسایی عوامل ناشناخته پیرامون خود در پی بهبود کیفیت زندگی خود بودند. پس از انقلاب موسوم به صنعتی در اروپا و پاگیری جنبش های علمی و اختراعات جدید آن جا که پای منافع مادی به میدان صنعت باز شد صاحبان صنایع و دانشمندان در پی کشف راه های مناسب برای بهینه کردن کمیت و کیفیت محصولات خود بودند و این امر بدون مددگیری از شناخت ذات مسائل و شناسایی دقیق صنایع امکان پذیر نبود از این رو مسئله شناسایی و در پی آن تخمین و کنترل فرآیند های صنعتی مطرح گردید.شناسایی و در پی آن تخمین و کنترل فرآیند های صنعتی مطرح گردید. شناسایی که امروزه علم شناسایی نامیده می شود شامل طیف وسیعی از مسائل می گردد که شناسایی سیستم های صنعتی،
بیولوژیکی ، اجتماعی و اقتصادی و از این دست می باشند.
در جهان امروز که پیشرفت صنعت و تکنولوژی شتاب روز افزونی گرفته است، مسئله ای که اهمیت دوچندان یافته است بهروزی زودتر و بیشتر صنایع می باشد.ناگفته پیداست که مسئله بهروزی مستلزم مقدمات بسیاری است که در شکل گرفتن آن بسیار ضروری می باشد که یکی از این امور شناسایی سیستم ها به منظور بکارگیری بهترین راهکار عملی برای بهینه سازی سیستم است. شناسایی سیستم از آن نظر ضروری است که مارا با دینامیک ها و محتویات سیستم آشنا می نماید و به ما امداد می رساند تا با بکارگیری استراتژی ها کنترلی به بهبود عملکرد سیستم بپردازیم.