وبلاگ

توضیح وبلاگ من

بررسی و پیشرفت های حاصله در زمینه تولید الیاف


الیاف آرامیدها با وارد شدن متا آرامیدها در دهه 1960 تحت نام تجاری نومکس توسط شرکت دو پونت آمریکا به بازار عرضه شدند. الیاف آرامید توسط کمیسیون بازرگانی فدرال ایالات متحده آمریکا به صورت زیر تعریف شده است:
الیاف آروماتیک بر پایه پلی آمید، الیاف ساخت بشر می باشند که در آنها حداقل 85% زنجیرهای طویلی وجود دارد که در آن زنجیرهای طویل عامل آمیدی – CONH – مستقیماً دو حلقه آروماتیک را به هم متصل کرده است. در سال های گذشته تلاش های قابل توجهی جهت تولید الیاف آروماتیک برای به دست آوردن استحکام و مدول بالا و همچنین مقاوم در برابر حرارت صورت گرفته است شرکت دوپونت آمریکا اولین شرکتی می باشد که الیاف آرامید را در دسترس قرار داد.

در سال 1960 میلادی الیاف نومکس کم کم به بازار عرضه شد و افق جدیدی را برای عایق های حرارتی و الکترونیکی باز نمود و بسیار مورد استقبال قرار گرفت. همچنین در سال 1971 شرکت دوپونت با مدول و استحکام بالا تحت نام تجاری کولار به بازار عرضه نمود که سرآغاز

پایان نامه های دانشگاهی

 بحث روی کریستال های مایع محلول و ساختمان منظم کریستالی بود که توسط محققین شرکت دوپونت از جمله kwolek، Blades، Tanner و… کشف شد. در همین دسته در دهه 1970 الیاف دیگری به عنوان مثالی پلی آمید آروماتیک هیدرازین تحت عنوان X500 تولید شد که مورد استقبال قرار نگرفت و زیاد در بازار پخش نشد. از الیاف دیگر دسته آرامیدها می توان به الیاف توازن شرکت اکزونوبل هلند و همچنین لیف تکنورا از شرکت تی جین ژاپن که یک لیف کوپلی آمید آروماتیک است نام برد.

در این فصل بیشتر درباره ترکیبات پلیمر، پروسه تولید الیاف، خصوصیات ساختمانی و کاربردهای الیاف آرامید بحث می شود.

روش های نوین آبگریز کردن کالاهای نساجی


سطوح غیر مرطوب شونده با زاویه تماس آب (WCA) بالا و قابلیت لغزاندن قطره به صورت آسان که سوپر آبگریز یا اولترا آبگریز خوانده می شوند، توجه فوق العاده ای را در سال های اخیر به خود جلب کرده اند. انتشارات جدیدی در این سال ها چاپ شده که راه های تازه ای برای تهیه این سطوح را به اثبات رسانده اند و از کاربرد این سطوح در driven work (به منظور ساخت سطوح خود پاک کننده نیرومند) تا مطالعات مدلسازی دقیق سطوح الگو را در برمی گیرد و به دنبال فهم رابطه بین مورفولوژی سطح و مرطوب شوندگی و غلتش قطره است. سطوح بسیاری در طبیعت دارای خاصیت آبگریزی و خود پاک کنندگی هستند. بعضی از این نمونه ها عبارتند از:

بال های پروانه و برگ گیاهانی چون Cabbage و Indian cress، بعضی گیاهان هرز مانند (Vlex eurqeaus) grose که در نیوزلند رشد می کند و بسیاری از علف های هرز متداول که دارای برگ هایی با سطوح واکسی هستند و مرطوب شوندگی آنها به وسیله علف کش ها با

پروژه دانشگاهی

 پایه آبی دچار مشکلات عدیده است. سوپر مرطوب کننده قوی سیل اکسان به خاطر داشتن قابلیت چشمگیر در مرطوب سازی این سطوح سخت مرطوب شونده و همچنین افزایش تاثیر علف کش، توسعه یافته اند.

بهترین نمونه شناخته شده در مورد سطوح خود پاک کننده آبگریز برگ های گیاه لوتوس (Nelumbo nucifera) است. میکروسکوپ الکترونی، برجستگی هایی حدود nm40-20  را روی برگهای لوتوس نشان می دهد که هریک جداگانه با سطحی با زبری کمتر، از کریستالوئیدهای epicuticular پوشش داده شده است. تعداد زیادی از مطالعات این موضوع تاکید کرده است که ترکیب زبری های میکرومتری و نانومتری در یک ماده با انرژی سطح پایین، منجر به ایجاد زاویه تماس ظاهری آب بیشتر از 150 درجه سانتیگراد، زاویه غلتش (Sliding angle) کم و اثرات خود پاک کنندگی می شود. سطوح با این خاصیت ها سوپر آبگریز خوانده می شوند.
با این حال بعضی نمونه های طبیعی (بال های بعضی حشرات) زبری با دو مقیاس را نشان نمی دهد و مطالعات زیادی که در آنها سطوح نانو ساختاری تهیه شده، زوایای غلتش کوچکی را یافته اند که پرسش لزوم وجود مقیاس طولی دو گانه را به ذهن می آورد.
از زمانی که گروهی در Kao برای اولین بار سطوح سوپر آبگریز مصنوعی را در میانه دهه 1990 ساختند، تعداد زیادی از راه های ماهرانه جهت تولید سطوح زبر با خاصیت سوپر آبگریزی، گزارش شده است. علاوه بر دفع آب، خواص دیگری مانند شفافیت و رنگ، غیر ایزوتروپیک بودن، بازگشت پذیری و قابلیت تنفس در مقوله سطوح سوپر آبگریز وارد شده است. هدف این بحث، آشنا کردن خوانندگان با وضعیت مطالعات در مورد سطوح سوپرآبگریز است که عمدتا روی انتشارات صورت گرفته در چند سال گذشته تمرکز دارد. مقاله های مفیدی اخیرا توسط Nakajima و همکارانش و همچنین Sun و همکارانش چاپ شده است. Quere بر روی شیمی سطوح نچسب ذکر شده در مقالات ابتدایی Cassie و Baxter، تا مقالات کنونی بحث کرده است.
قبل از اینکه وارد جزئیات شویم، بهتر است یادآور شویم که گیاه لوتوس زاویه تماس آب ظاهری را بیشتر از 160 درجه سانتیگراد و زاویه غلتش را با استفاده از کریستال های واکسی پارافینی که بیشتر شامل – CH2 –  هستند برابر صفر نشان می دهد. طبیعت نیازی به انرژی پایین تر از گروه های – CH3 –  یا فلئور و کربن ها جهت رسیدن به این اثرات ندارد. این موضوع آشکارا ثابت می کند که انرژی سطح بسیار پایین برای رسیدن به غیر مرطوب شوندگی ضروری نیست.
قابلیت کنترل مورفولوژی سطح و ایجاد مقیاس های میکرونی و نانویی کلید اصلی است. این تفکیک مرطوب شوندگی از انرژی سطحی، امکانات بسیاری را در مورد سطوح مهندسی پیش روی ما قرار می دهد.

 
مداحی های محرم