سازمان های مخابراتی با بكارگیری سیستم هاوابزارهای مدیریت شبكه درسطوح مدیریتی مختلف، به مزایائی مانند كاهش هزینه های نگهداری شبكه، افزایش رضایت مشتركین، افزایش سوددهی، استفاده بهینه از تجهیزات شبكه، افزایش كیفیت سرویس و كاهش هزینه استفاده از سرویس برای مشترك دست پیدا می كنند. باتوجه به تغییرات اخیر در قوانین حاكم بر مخابرات ولزوم آماده سازی برای اجرای اصل 44 وخصوصی سازی و ایجاد بازاررقابتی، این مزایا ازجمله عوامل تضمین كننده بقای شركت های مخابراتی درصحنه رقابت خواهند بود. بنابراین حركت درجهت دستیابی به یك سیستم مدیریت یكپارچه شبكه مخابراتی برای مخابرات كشور براساس استانداردهای معتبر مدیریت شبكه مخابراتی برای گسترش شبكه امری بدیهی می باشد. شبكه مخابراتی كشورمان شامل 30 شركت استانی مستقل می باشد كه بطور ضمنی زیرنظر شركت مخابرات ایران عمل می نمایند. در تغییر ساختار اخیردر شركت مخابرات ایران، چهار شركت مادر تخصصی، زیر ساخت، ارتباطات داده (دیتا) وارتباطات سیار (موبایل ) ایجاد گردیده است . شركت مادر تخصصی به سیاستگذاری و استانداردسازی پرداخته وشركت ارتباطات زیرساخت كلیه كارهای فنی مربوط به شبكه مخابرات و نظارت عالیه را به نیابت از شركت مادر تخصصی انجام می دهد وهمچنین كلیه وظایف و فعالیتهای مربوط به زیرساخت شامل مراكز مایكروویو، بین شهری و بین الملل شبكه اصلی فیبر نوری،ایستگاههای زمینی ، ماهواره مخابراتی مرتبط با زیر ساخت ، مراكزسوئیچ راه دور و بین الملل توسط شركت ارتباطات زیرساخت انجام می گیرد.
شركت ارتباطات داده كلیه وظایف و فعالیتهای مربوط به امور ارتباطات داده و شركت ارتباطات سیار كلیه وظایف و فعالیتهای مربوط به امور ارتباطات سیار رابه عهده داشته و جهت تحقق طرحها و برنامه های مصوب شركت مادر تخصصی عمل می نمایند . 30 شركت استانی به
همراه شركتهای زیرساخت،ارتباطات داده وارتباطات سیار شبكه متنوع مخابراتی راتشكیل می دهندكه تجهیزات مربوط به هركدام ازاین شبكه ها ازچندین تولید كننده داخلی و خارجی بكار گرفته شده است. بعنوان مثال ، در شبكه سوئیچ بین شهری سوئیچ هائی از تولید كنندگانی مانند Neax ، Huwai ، Siemens و… وجود دارند. درشبكه های سوئیچ شهری نیز از تجهیزاتی از تولیدكنندگان خارجی مانند Siemens ، NEC ، آلکاتل، Huwaei، وتولیدكنندگان داخلی مانند پایا، پارستل و كارا سیستم استفاده می شود. در شبكه انتقال تجهیزات SDH شركتهای Siemens و NEC درحوزه های فیبرنوری ورادیوئی بكارگرفته شده است . درطی این سالها، مدیریت شبكه های مذكوربه اشكال مختلفی به انجام رسیده است بعنوان مثال درشبكه سوئیچ بین شهری مدیر یت متمركز و یكپارچه ای وجود نداشته و مدیریت تجهیزات درسطح سوئیچ ها و توسط ترمینالهای مدیریتی محلی انجام می گرد ی دوكاركردهای مدیریتی مانند تحلیل ترافیك توسط نرم افزارهای اختصاصی نوشته شده درهرمركز صورت گرفته ودرنهایت نیز با توجه به خروجی این نرم افزارها، تحلیل های Offline متمركزی صورت می گیرد . در بخش مدیریت انتقال، به همراه تجهیزات تهیه شده از هر تولید كننده ، سیستم مدیریت شبكه مربوطه نیز خریداری شده است.
این سیستم های مدیریت شبكه نیز وظیفه مدیریت آن بخشی ازشبكه را كه ازتجهیزات آن تولید كننده تشكیل شده است، به عهده دارند. به دلیل وسعت جغرافیائی كشور وگستردگی شبكه مخابراتی و همچنین فعالیت شركتهای نسبتا زیاد درتوسعه این شبكه، مشكلات زیردررابطه با مدیریت این شبكه مشاهده می گردد:
1- عدم وجود دیدگاه یكپارچه درشبكه مخابراتی
2- عدم توانائی درارائه بعضی ازكاركردهای مدیریتی به خصوص دركاركردهای سطح مدیریت شبكه و سرویس ( مانند كنترل ترافیك شبكه، تحلیل ترافیك متمركز و یكپارچه ، تدارك سرویس و ….. )
3- مشكل بودن بدست آوردن اطلاعات مدیریتی از سیستم های مدیریتی شبكه های مختلف به منظور مدیریت سرویس های انتها به انتهائی كه درآنها ازشبكه های مختلف استفاده می شود .
4- عدم امكان اعمال تغییرات سریع روی شبكه و معرفی سرویس های جدید
5- نیاز به آموزش و بكارگیری افراد با تخصص های مختلف برای كاركردن با سیستم های مختلف مدیریتی
6- عدم وجود مدیریت درلایه شبكه ولایه های بالاتر
این مشكلات باعث بالارفتن هزینه نگهداری و بهره برداری شبكه نسبت به درآمدحاصله وپائین آمدن كیفیت سرویس و نارضایتی مشتركین می گردد. كه این عوامل برای هرشركتی اگرفضای رقابتی برقرار باشد ادامه حیات را مشكل و غیرممكن می سازد و به زمان با افزایش ناهمگونی شبكه مخابراتی وسیستم های مدیریت شبكه مخابراتی مشكلات مذكورقوت بیشتری یافته ورفع آن مستلزم صرف هزینه وانرژی به مراتب بیشتری است وباتوجه به اینكه هر روز تنوع،سرعت وكیفیت ارائه سرویس های مخابراتی افزایش داشته وامكانات جدیددراختیارمشتركین قرارمی گیرد و شبكه ها وسرویس های مخابراتی پیچیده تر وگسترده ترگردیده، مدیریت شبكه های مخابراتی نیز اهمیت دو چندان پیدا می كند وروش ها و ابزارهائی متناسب با تحولات سریع دراین زمینه لازم است تا ازعهده مدیریت كارآمد شبكه مخابراتی برآید .
تشخیص اشیائ دو بعدی در بسیاری از كاربردهای بینایی ماشین ( كامپیوتر ) بویژه جهت وظایف بازرسی و كنترل كیفیت صنعتی ( كه اغلب با مقایسه تصویر شئ با مدل شئ صورت می گیرد ) مورد استفاده قرار می گیرد.
مدل های سه بعدی تشخیص اشیا هم هزینه و هم صرف وقت بیشتری را می طلبند كه منجر به پیچیده ترشدن مدل می گردند . از اینرو در كاربردهای صنعتی بیشتر به تطبیق مدل دو بعدی شئ به تصویر توجه می شود. لذا تصویر شئ ممكن است تحت تبدیل های مختلفی از قبیل تبدیلات rigid، تبدیلات شباهت، تبدیلات دو بعدی offine (كه تقریبی از تبدیلات پرسپكتیو شئ هستند) قرار بگیرد.
همه روشهایی كه در این ارزیابی مورد بحث قرار می گیرند ، احتمالا به جز Patmax كه به خا طراینكه یك نرم افزار تجاری است و مشخصات فنی آن دردسترس نیست ، از پیكسل ها به عنوان ویژگیهای هندسی شان بهره می برند (یعنی ازفیچرهای سطح بالاتر شبیه خط و كمان استفاده نمی كنند). با وجود این چون Patmax یك نرم افزار قوی تشخیص شی است در این سنجش از آن بهره می گیریم . از اینرو قادر خواهیم بود كه نرخ عملكرد روش ها را نه تنها با تكنیك های استاندارد تشخیص مقایسه كنیم بلكه با یك نرم افزار قوی مورد مطاله قرار دهیم.
چندین روش تشخیص اشیاء با استفاده از انطباق مدل های دو بعدی با تصاویر ارا ئه گردیده اند . یك ممیزی از روش های انطباق در مرجع (3) ارائه گردیده است.
در اغلب روش های انطباق مدل های دو بعدی، مقایسه تصویر با مدل با هر درجه آزادی (چرخش، مقیاس، انتقال و ….) می تواند صورت گیرد. در این روش ها مقایسه بر اساس اندازه گیری شباهت است ( كه اغلب Match metric نیز نامیده می شود.)
جهت تشخیص اینكه آیا شئ مورد نظر در تصویر وجود دارد ، ماكزیمم ، مینیمم و موقعیت پارامتر شباهت اندازه گیری و با مقدار آستانه مورد نظر مقایسه می شود . جهت سرعت بخشیدن به پروسه تشخیص از روش هرم تصاویر كه یك روش از كلی به جزئی جهت جستجو می باشد استفاده می شود.
(این روش در مرجع (14) تشریح گردیده است)
ساده ترین دسته روش های تشخیص اشیاء بر پایه مقادیر خا كستری مدل و تصویر اصلی است .
برای این منظور از همبستگی نرمالیزه شده و یا مجموع قدر مطلق اختلافات جهت بدست آوردن درجه شباهت استفاده می شود (مرجع 3).
همبستگی نرمالیزه شده نسبت به تغییرات خطی روشنایی نا متغییر است . یعنی اگر روشنایی كل پیكسل های تصویر به یك نسبت تغییر كنند در مقدار همبستگی تغییری حاصل نمی شود اما نسبت به شلوغی و روی هم افتادگی تصویر و تغییرات غیر خطی روشنایی بسیار حساس است . مجموع اختلاف مقادیر سطوح خاكستری در این تغییرات زیاد نیست اما می تواند نسبت به تغییرات روشنایی خطی بزرگ باشد . (یعنی حساسیت دو فاكتور فوق تقریبا بر عكس همدیگر است.)
یك دسته پیجیده تر از روش های تشخیص اشیاءاز سطوح خاكستری ویا موقعیت پیكسل های شئ استفاده نمی كنند بلكه از لبه های شئ جهت انطباق استفاده می كنند . در مراجع ( 2 ) و ( 11 ) دو نمونه از الگوریتم های این دسته بحث گردیده اند .
:
اهمیت رادار ردگیر در سیستمهای دفاعی و نیز در كاربردهای فراوان غیرنظامی امروزه بر كسی پوشیده نیست. رادارهای ردگیر با استخراج پیوسته دقیق مكان هدف، امكان تعیین خط سیر هدف، سرعت آن و پی شبینی مكان بعدی آن را نیز فراهم می كنند.
از میان روشهای ردگیری راداری، روش تكپالس به دلیل قابلیت ویژه كه در متن این رساله تفصیل بحث شد هاند و از همه مهمتر دقت بالای ردگیری، جایگزین روشهای دیگر گردیده است و تقریباً همه ی سیستمهای ردگیری راداری جدید مجهز به این تكنیك می باشند.
این رادارها در زمان گذشته به طور كامل با قطعات آنالوگ ساخته می شده اند. با پیشرفت فن آوری مدارهای دیجیتال خصوصاً ورود مبدل های آنالوگ به دیجیتال سریع و دقیق و نیز پردازشگرهای سیگنال دیجیتال بلادرنگ و پیشرفت تئوری پردازش دیجیتال، رویكرد به سیستمهای دیجیتال به ویژه پردازشگرهای دیجیتال روزافزون شده است. دلیل عمدهی این امر، دقت، پایداری، انعطاف پذیری و ساختار فشردهی مدارهای دیجیتال در مقایسه با مدارهای آنالوگ می باشد.
در این رساله، یك رادار ردگیر تكپالس با پارامترهای واقعی توصیف شده و سپس یك گیرنده ی دیجیتال با نمونه برداری از سیگنال دریافتی در مرحله ی فركانس میانی و پردازش نمونه ها، طراحی گردیده است.
این رساله شامل چهار فصل می باشد. در فصل اول، سیستمهای راداری به طور كلی معرفی شده اند و طرز كار یك رادار عمومی توضیح داده شده است.
در فصل دوم، انواع روشهای ردگیری به ترتیب تكامل توضیح داده شده و طرز كار هر سیستم و مزایا و معایب آن مشخص گردیده است.
در فصل سوم، روش ردگیری تكپالس به عنوان روش برتر توصیف شده و گیرنده ی آن و انواع مختلف پردازشگرهای آن بررسی گردیده و در نهایت یك روش برای پردازش سیگنالهای دیجیتال انتخاب شده است.
در فصل چهارم روش طراحی یك گیرنده ی دیجیتال و بلوك های قبل از مبدل آنالوگ به دیجیتال، مانند تقویت كننده، فیلتر و AGC، توضیح داده شده و با توجه به ویژگی های سیگنال IF، تعداد بیت، فركانس نمونه برداری و سایر پارامترهای مبدل انتخاب گردیده است. در ضمن روش پردازش سیگنال به منظور استخراج پارامترهای لازم برای ردگیری بحث شده است.
انجام این پروژه گرچه با تلاش فراوان و در مدت زمان نسبتاً زیاد و با مطالعات گسترده ای انجام گرفته، اما قطعاً دارای نقایص و محدودیت هایی است و می توان آن را به عنوان قدم اول از یك راه طولانی تلقی نمود. به امید گام های آینده و آینده ای درخشان برای كشور اسلامی مان.
در فصل اول پایان نامه، تمامی مطا لب مورد نیاز برای فهم تقویت كننده های عملیاتی ولتاژ و توان پایین ارائه میشود. اگر چه این مطالب اساساً برای اشخاص مبتدی حائز اهمیت است، اما بخشی از این فصل برای افرادی كه مطالعه قبلی پیرامون فصل اولیه دارند نیز جالب و خواندنی است.
در فصل دوم پایان نامه، مط البی پیرامون طبقه ورودی تقویت كننده عملیاتی بیان می گردد. در این راستا، مفاهیمی كه ارتباط مستقیم با طبقه ورودی دارد، مطرح می شود . طبقات ورودی مكمل Rail-to-Rail ساختارهای ورودی در محیط ولتاژ پایین، مزایا و معایب هر كدام از این روشها در این فصل معرفی میگردد.
در فصل سوم پایان نامه، دلایل نیاز به هدایت انتقالی ثابت معرفی می گردد . در این فصل، روش های كاهش تغییرات هدایت انتقالی به
تفصیل مورد بررسی قرار گرفته است.
در فصل چهارم پایان نامه ، دو روش افزایش بهره تقویت كننده عملیاتی بررسی می شود. در این فصل، هم چنین ی بر ساختارهای كسكد در طراحی ولتاژ پایین صورت گرفته است.
در فصل پنجم پایان نامه ، طبقه خروجی سورس مشترك، كلاس AB ،AB پیش خور و پس خور، روشهای جبران فركانسی بررسی می گردد، كه روش جبران سازی میلر كسكد بیان شده در این فصل گزینه مناسبی برای داشتن پهنای باند مناسب در طراحی های ولتاژ و توان پایین می باشد.
پس از بیان كلیه مطالب و مفاهیم مورد نیاز و مشكلات طراحی یك تقویت كننده عملیاتی با ولتاژ و توان پایین و هدایت انتقالی ثابت و با محدوده ورودی و خروجی Rail-to-Rail در فصل های اول تا پنجم، تقویت كننده عملیاتی پیشنهاد شده در این پایان نامه در فصل ششم مطرح شده است. در این فصل طبقه ورودی و خروجی و جبران سازی فركانسی طراحی معرفی شده به تفكیك مورد بررسی قرار گرفته است. اندازه و مقدار اجزاء مورد استفاده در طراحی و نتایج شبیه سازی ارائه شده است . هم چنین در این فصل مق ایسه ای بین نتایج طراحی تقویت كننده عملیاتی پیشنهاد شده و مرجع [ 26 ] صورت گرفته است.
در فصل هفتم پایان نامه ، نتیجه گیری و پیشنهادات لازم برای افراد علاقه مند به پیگیری موضوع این پایان نامه بیان شده است.
این پایان نامه دارای یك پیوست میباشد كه شامل پارامترهای مدل Hspice است.
:
طی سال های اخیر تحقیقات وسیعی در خصوص روش های بهینه سازی جهت حل مسایل دینامیکی در عرصه های مهندسی و تجاری صورت گرفته است و روش های بهینه سازی متعددی مورد بررسی قرار گرفته اند. دسته ای از این روش ها که به روش های تکاملی موسومند به جهت ویژگی های مناسب خود مورد توجه واقع شده اند. یکی از روش های بهینه سازی هوشمند که در طبقه بندی روش های تکاملی قرار می گیرد و مانند الگوریتم ژنتیک از روش های مبتنی بر جمعیت می باشد الگوریتم بهینه سازی اجتماع پرندگان نام دارد و به اختصار PSO نامیده می شود. این روش بهینه سازی با الهام از رفتار پرندگان و چگونگی عملکردشان در یافتن لانه شان، طراحی شده و به خوبی توانایی بهینه سازی مسایل شناخته شده مهندسی را دارد. در این فصل ابتدا اساس و پایه این الگوریتم شرح داده شده و سپس نحوه پیاده سازی
آن در دو حالت گسسته و پیوسته بیان می گردد.
فصل اول:
بررسی روش بهینه سازی براساس الگوریتم اجتماع پرندگان
1-1- تاریخچه
PSO به وسیله یک روانشناس (kennedy) و یک مهندس برق (Eberhart) در سال 1995 به وجود آمده است و از الگوریتم هایی که رفتار گروهی دیده شده در انواع پرندگان را مدل می کردند ناشی شده است. Kennedy و Eberhart در مدل هایی که به وسیله یک زیست شناس به نام Heppner توسعه پیدا می کرد علاقه مند شدند. Heppner پرندگان را در رفتارهای گروهی وقتی که به سمت لانه کشیده می شدند مطالعه می کرد.
در شبیه سازی ها، پرندگان بدون هیچ مقصد خاصی پرواز می کردند و گروه هایی از آنها خود به خود شکل می گرفت تا زمانی که یکی از این پرندگان بر روی لانه ظاهر می شد. یک پرنده به خاطر فرود بر روی لانه از گروه دور می شد که در نتیجه آن دیگر پرندگان به سمت لانه حرکت می کردند. زمانی که این پرندگان لانه را کشف می کردند در آنجا فرود می آمدند و پرندگان بیشتری به سمت لانه تا زمانی که کل گروه در آنجا فرود بیاید کشیده می شدند. پیدا کردن یک لانه نظیر پیدا کردن یک جواب در یک زمینه از جواب های ممکن در یک فضای مساله است.